ال آیال آی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ال آی سفید برفی

خاطرات مرداد

1393/5/20 20:30
نویسنده : مامان ال آی
908 بازدید
اشتراک گذاری

12مرداد.يكشنبه .خاله جون اينا وخاله نعيمه اينا از مسافرت برگشتن .ديگه واقعا دلمون برا ارميا تنگ شده بود .

13مرداد.دوشنبه .امروز هم آنا همه مونو برا شام دعوت كرده بود شاهگلي .روز خوب وبه ياد ماندني شد.

14مرداد .سه شنبه .امروز دايي نادر اينا برگشتن شمال .گریه

16مرداد .پنج شنبه .دختر خاله ام دعوتمون كرده بود خونشون .

ال اي در خونه ي دختر خاله ام

غروب موقع برگشتن ديدم علي يه گربه كوچولو پيدا كرده واصرار داره بياره خونمون .منم رضايت دادم وگربه رو آورديم با سرنگ بهش شير دادم وبچه ها يكم باهاش بازي كردن وعلي رو راضي كردم ببره بذاره سر جاش .

صبح جمعه با صداي همون گربه از خواب بيدار شديم .علي نگاه كرد وداد زد مامان كلاغها جمع شدن دور گربه واذيتش مي كنن .منم كه دل نازك .فورا گفتم علي بدو بيار خونمون .بهش باسرنگ شير ميدم .ال اي وعلي باهاش ذوق مي كن. البته ميترسم موهاش اينا بريزه خونمون يا مردار كنه تو حموم نگهش داشتيم تا يه ذره بزرگ بشه بفرستيمش بره.جمال رفت ارميارو هم آورد تا با گربه بازي كنه.اما ارميا فقط از دور نگاه مي كرد .يكم ازش ميترسيد اما ال اي اصلا نميترسه وبغلش ميگيره.

 

پنجشنبه 30 مرداد پارك عباس ميرزا

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

ابجی سجا
21 مرداد 93 16:22
لبخند زدی بهار با آن آمد یک باغ پر از نرگس و ریحان آمد ای دست بلند آسمان در دستت من نام تو را خواندم و باران آمد
مامان زهرا
13 شهریور 93 16:08
سلام خوب هستين ال ايجون خوبه .بازحمتهاي ما.اميدوارم كه تعطيلات بروفق مرادتون بوده باشه وبه شماوخانوادتون خوش گذشته باشه .ببخشيدسرم امسال تابستون انقدرشلوغ بودكه حتي وقت نميكردم سركامپيوتربشينم حالا وقت كردم گفتم حداقل ازدور جوياي حالتون بشم .ماه مهر انشاالله ميبينمتون دلم براتون خيلي تنگ شده.روي ماه ال اي ببوسيد..كوچيك شماشفايي