ال آیال آی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

ال آی سفید برفی

سفر یک روزه یه مراغه

1392/11/14 12:43
نویسنده : مامان ال آی
352 بازدید
اشتراک گذاری

آقای تمدن (که اهل مراغه هستند)وبا بابا تو دانشگاه زاهدان هم دوره بودن بعد از فارغ التحصیلی هر کدوم به شهر خودشون بر می گردن .بعد یک سال بابا تو آزمون استخدامی بیمه قبول میشه ومحل خدمتشو زنجان اعلام می کنند بابا می گه همون روزاول تو بیمه ی ایران  زنجان با آقای ظریفی آشنا شدکه ایشونم اهل تبزیز بودن وده روز قبل از بابا به زنجان رفته بودن ایشون مثل بابا یک نیروی جدید الاستخدام بودکه محل خدمتشونو زنجات اعلام کرده بودن بابا می گه  همون روزای اول  با افای ظریفی تو خیابان انقلاب زنجان قدم می زدیم که آقای تمدنو دیدیم بعد کلی سلام  واحوال برسی دیدیم آقای تمدن هم  تو زنجان مشغوله خلاصه سه تایشون یک خونه اجاره می کنن ومیشن هم اتاقی و....بعدا ما از طریق آقای تمدن با چند خانواده ی دیگه که اهل مراغه بودن آشنا شدیم و...یکی از اون دوستای خوبمون خانواده ی آفای بابایی بود که چند روز پیش خانم اقای بابایی زنگ زد که بابای آقای تمدن فوت کرده وما با آقای ظریفی اینا از تبریز برای شرکت در مراسم  ترحیم به مراغه رفتیم .

10بهمن .بنجشنبه

اول رفتیم بتاب تا ناهار اونجا کباب بناب بخوریم جاتون خالی واقعا خوشمزه بود .اینجا بچه ها منتظر آوردن غذا هستن

ال آی در داخل مسجد

بعد مسجد رفتیم مقبره اوحدی مراغه ای ما فبلا رفته بودیم  و لی ال آی اولین سفرش به مراغه بود .

این خرگوشی که دست  ال آی هست رو یکی از شاگردام برای ال ای گرفته که ال ای عاشق این خرگوش شده یک ماه میشه که هر جا میره با خودش میبره جالب اینجاست که ار این تیب عروسکا زیاد داره حتی قرمز اینو داره ولی نمیدونم چرا اینو از بقیه بیشتردوست داره .ممنون از عاطفه جان که این کادوی خوشگلو برا دخترم گرفتهقلبماچقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان کوثری
11 بهمن 92 22:12
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی
مامان آی سل
12 بهمن 92 0:00
الهی چقدر هم چادر به ال آی جون میاد خدا هر دوتاشون رو حفظ کنه..
مامان ماهان
14 بهمن 92 0:49
به راه پای خسته ات دیدگانم را می سایم تا انعکاس زلال قدمهایت را جاودانه کنم سبز باشی عزیزترین
مامان ارمیا
14 بهمن 92 12:40
خاله قربونت آره منم شاهدم هر جا میری و حتی موقع خواب هم اون عروسک دستته و جالب تر از همه اینکه وقتی می خوای دکمشو بزنی تا آهنگشو بشنوی باید مامان یک عکس هم از اون لحظه ازت بگیره پرتش میکنی زمین و با دوپا میپری روش و اون قدر لگد میزنی تا یک جایی شانسی پات به دکمه اش بخوره و شروع به خوندن کنه
مامان ارمیا
14 بهمن 92 12:41
چادر بهت خیلی میاد انشا چادر عروسی رو سرت کنیم .
مامان پارلا جون
14 بهمن 92 23:34
قربونش برم ایشالا همش واسه شادی و عروسی و ...برین مسافرت عزیزم کباب بناب هم نوش جونتون اما میدونی یاد چی افتادم؟ حتما حدس زدی آره همون سال که واسه تولد علی جان همه رو دعوت کرده بودن بناب واسه صرف کباب مخصوصش راستی یادته اون سال پارلا رو تو کرییر برده یودیم رستوران زمان چه زود میگذره
مامان پینار
15 بهمن 92 14:24
سلام چقدر خوشگل شدی تو فندق کوچولو. ماشالله . همیشه به گردش و تفریح عزیزم.
الهه
17 بهمن 92 14:44
بوای به شهر پدری من سفر کردید ایشالله همیشه به گردش و تقریح بگذره همیشه لبتون خندون باشه