تاسوعا وعاشورای حسینی .سال 92
22 آبان .تاسوعای حسینی .قبل از ظهر خاله نعیمه اومد وال آی رو برد تا با ارمیا برن شترهایی که برای عزاداری تو خیابان رسالت بود وببینن .
این دختر شجاع ما اصلا نزدیک شترهام نرفته بود
نعیمه می گفت به جای دیدن شترها ،بچه ها با برگ های پاییزی که رو زمین ریخته بود بازی کردن .
موقع برگشتن به خونه بهشون شمع داده بودن وال آی تا رسید خونه اصرار کرد شمعشو روشن کنیم .که با شمع موهاشو سوزو ند ،منم جلوی موهاشو کو تاه کردم .تواین عکس هنوز موهاشو نسوزونده .
23 آبان .عاشورای حسینی
ال آی وارمیا
شب هم همه خونه ی آنایی بودیم ودایی نادر اینا ساعت ده شب به راه افتادن بر گردن نوشهر .درسته کم مو ندن (سه روز )ولی باز خیلی خوب شد اومدن ،مخصوصا به بچه ها که خیلی خوش گذشت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی